آواز افشاری 1 جناب دماوندی ضبط 1291
سومین اثر ضبط شده محمد فلاحی، مشهور به جناب دماوندی
همکاری بین یک خواننده چهلساله که در اوج شهرت و تجربه قرار داشته است و نوازندهای چهاردهساله که تا آن زمان در میان اهالی هنر ناشناخته بوده، از نکات جالب این دوره ضبط می باشد. در پایان روز اول ضبط صفحات، میرزا حسینقلی خان فراهانی از جناب دماوندی میخواهد که با فرزندش، علیاکبر شهنازی، اثری مشترک را ضبط کند.
این همکاری دو نسل مختلف در قالب شعری از ادیب نیشابوری و اجرای آواز افشاری که از متعلقات دستگاه شور میباشد، باعث رقم خوردن برگ زرینی از دفتر تاریخ موسیقی این سرزمین شد. جملهای که میرزا اسدالله خان اتابکی در پایان بیان میکند، از دیگر نکات جالب این فایل صوتی است. او میگوید: « آقا علیاکبر، پسر جناب آمیرزاحسینقلی است که به سن چهارده سالگی ساز میزند، با جناب آقای دماوندی همراهی میکند، ماشاءالله. »
این بخش از ضبطهای روز نخست، در واقع لحظهای استثنایی و تاریخی در موسیقی ایران به شمار میآید؛ زیرا نه فقط نشانگر پیوند میان دو نسل از نوازندگان و خوانندگان تراز اول موسیقی دستگاهی ماست، بلکه از جمله نخستین نمونههای ثبتشدهای به شمار می آید که در آن یک نوجوان، در کنار استادی برجسته قرار گرفته و اثری رسمی را ضبط میکند. در فضای فرهنگی و اجتماعی آن سالها، که سنت شاگردی و استادی معمولاً مسیر طولانی و چندین دههای را میطلبید تا شاگرد به مقام اجرا در کنار استاد برسد، این اتفاق اهمیت دوچندان دارد.
طلوع یک افسانه؛ آواز افشاری 1 جناب دماوندی و علیاکبر شهنازی
جناب دماوندی در آن زمان، خوانندهای چهلساله بود که از نظر فنی و هنری به پختگی کامل رسیده و در محافل موسیقی اصیل ایرانی نامی شناختهشده داشت. صدای او با آن رنگ گرم و تحریرهای ماهرانه، شنوندگان را مجذوب خود میکرد و او را به یکی از مراجع آوازی زمان خود بدل ساخته بود. در مقابل، علیاکبر شهنازی نوجوانی بود که تازه گام در عرصه هنر گذاشته بود و هنوز در نزد بسیاری از مردم ناشناخته بود؛ هرچند که در محافل خصوصی موسیقی، استعداد خارقالعادهاش به چشم آمده بود. این همکاری در واقع نقطهای است که مسیر حرفهای او را بهگونهای رسمی و ماندگار آغاز کرد.
انتخاب آواز افشاری و شعری از ادیب نیشابوری نیز در این میان معنادار است. افشاری بهعنوان یکی از گوشههای دستگاه شور، فضایی نیمهغمگین، متفکرانه و در عین حال بسیار پرظرفیت دارد. این فضای صوتی امکان میدهد که یک خواننده با تجربه و یک نوازنده جوان، هر دو ظرفیتهای خود را به نمایش بگذارند. از طرف دیگر، ادیب نیشابوری شاعری است که با وجود تعلق به سنت کلاسیک، نگاه او به مضامین اجتماعی و انسانی تازهتر و نوآورانه است و همین امر سبب میشود که این اثر، رنگی دوگانه از سنت و نوگرایی به خود بگیرد.
از نظر تاریخی، افشاری در میان گوشههای شور جایگاهی ویژه دارد. این گوشه بهدلیل ظرفیتهای عاطفی خود، همواره بستری برای بیان مضامین اندوه، حسرت، عرفان و در عین حال زیباییهای زندگی بوده است. محمد دماوندی در این اثر با انتخاب افشاری، بار دیگر نشان میدهد که تا چه حد به پیوند شعر و موسیقی آگاه است و چگونه میتواند انتخابی انجام دهد که با وضعیت عاطفی و تکنیکی نوازنده همراهش نیز هماهنگ باشد.
هنرمندانی که در ضبط آواز افشاری 1 جناب دماوندی در سال 1291 شرکت داشتند

علی اکبر خان شهنازی
نوازنده تار

جناب دماوندی
خواننده
آواز افشاری 1 جناب دماوندی؛ نقش مهم خاندان فراهانی در ماندگاری این اثر
نقش میرزا حسینقلی خان فراهانی در این میان تنها نقش پدر یک نوازنده نوجوان نیست، بلکه او در واقع کارگردان هنری این لحظه است. او با درایت و آیندهنگری، فرزند خود را در کنار استاد دماوندی قرار میدهد تا هم تجربهای بیبدیل برای او رقم بخورد و هم میراث خاندان فراهانی را در عرصه نوازندگی تار به نسل بعدی منتقل کند. این عمل نوعی اعتماد به نفس و بینش در زمینه تربیت هنری است که کمتر در آن زمان دیده میشد.
جمله کوتاه اما معنادار میرزا اسدالله خان اتابکی در پایان ضبط، سندی است گویای فضای صمیمی و تاریخی آن لحظه. این جمله که «آقا علیاکبر …» میتواند در نگاه نخست فقط یک معرفی ساده باشد، اما در واقع بهگونهای ثبت رسمی و تاریخی هویت نوازنده جوان در کنار دماوندی محسوب میشود. این یادآوری صوتی سبب میشود که امروز پس از گذشت بیش از یک سده، ما نه تنها صدای ساز و آواز بلکه خودآگاهی لحظه ضبط را نیز بشنویم و فضای تاریخی آن را بهتر حس کنیم.
همکاری علی اکبر شهنازی با جناب دماوندی را میتوان نمادی از گذار نسلها در موسیقی ایرانی دانست؛ جایی که تجربه و پختگی با شور جوانی و استعداد ذاتی پیوند میخورد و محصولی تازه خلق میشود. این همکاری در تاریخ موسیقی ما سابقهای دارد که بعدها در قالب سنت استاد و شاگرد در محافل هنری ادامه یافت، اما ضبط رسمی این همکاری، آن را از سطح محفل خصوصی فراتر برده و به سندی عمومی تبدیل کرده است.
از منظر فنی، صدای تار علیاکبر شهنازی در این ضبط، هرچند هنوز نشانی از خامی و جوانی دارد، اما حاکی از استعداد و تکنیکی است که در سالهای بعد به کمال رسید. شیوه مضرابزنی او، وضوح جملات موسیقایی و جسارت در همراهی با آواز، همه نشان از تمرینها و تربیت سختگیرانه در خاندان فراهانی دارد. دماوندی نیز با تجربه خود، با انتخاب تمپو و تحریرهایی متناسب، فضا را برای درخشش نوازنده جوان مهیا میکند.
متن شعر آواز افشاری 1 جناب دماوندی
خدا مَرا زِ تو اِی ماهرو جدا نکند
من و تحملِ هجرانِ تو خدا نکند
به شيشه دلِ ما می زنی چو سنگِ جفا را
چنان بزن که اگر بِشکند صدا نکند
آواز افشاری 1 جناب دماوندی؛ پلی تاریخی میان نسل های گوناگون موسیقی سنتی
این ضبط را همچنین میتوان نمونهای نادر از تعامل، آموزش در عمل دانست؛ زیرا شاگرد نه تنها در کلاس و زیر نظر استاد، بلکه در موقعیت واقعی اجرا و ضبط، در کنار یک هنرمند بزرگ قرار میگیرد. این تجربه مستقیم، بدون تردید در شکلگیری شخصیت هنری علیاکبر شهنازی تأثیر عمیقی داشته و او را به یکی از ستونهای موسیقی دستگاهی در دهههای بعد تبدیل کرده است.
در کنار اینها، انتخاب شعر ادیب نیشابوری برای چنین همکاریای نیز خود حامل معناست. ادیب نیشابوری در اشعارش اغلب به مفاهیم اخلاقی، انسانی و تأملات فلسفی پرداخته و زبانی ساده اما عمیق داشته است. خواندن این اشعار در قالب افشاری، هم به دماوندی امکان می داده است که توانایی های آوازی خود را نشان دهد و هم به نوازنده جوان امکان میداده تا با ملودی های پرکشش و احساسی افشاری، تواناییهای مضرابی خود را به نمایش بگذارد.
اگر بخواهیم در معنای نمادین این همکاری دقیقتر شویم، باید بگوییم که این اثر در واقع تصویری صوتی از پل میان نسلها است. از یک سو دماوندی بهعنوان چهرهای تثبیت شده و از سوی دیگر شهنازی بهعنوان استعداد نوظهور؛ این دو در کنار هم نه تنها اثری شنیدنی خلق کردند بلکه خود به الگویی برای همکاریهای مشابه در آینده بدل شدند. این ضبط همچنین اهمیت ویژه ای برای پژوهشگران موسیقی دستگاهی دارد. آنها با گوش دادن به این اثر می توانند روند تحول شیوه نوازندگی علیاکبر شهنازی را از نوجوانی تا بزرگسالی ردیابی کنند و نیز به درک بهتری از سبک آوازی زنده یاد دماوندی در همراهی با سازهای مختلف برسند.
از نظر تأثیرات بعدی، این همکاری بیتردید جایگاه علیاکبر شهنازی را به عنوان نوازندهای جدی در جامعه موسیقی آن زمان تثبیت کرد. بسیاری از شاگردان و هنرمندان جوان پس از شنیدن این ضبط، دریافتند که میتوان حتی در سنین پایین با جسارت و استعداد به عرصههای حرفهای موسیقی راه یافت.
در نهایت، این ضبط را باید نه تنها یک اثر موسیقایی بلکه یک رخداد فرهنگی دانست؛ رخدادی که در آن تجربه نسل گذشته به نسل آینده منتقل میشود و در قالب صدا ثبت می گردد. این میراث شنیداری امروز برای ما نه فقط یک آواز افشاری بلکه سندی از یک لحظه تاریخی و فرهنگی است که در آن سه عنصر مهم کنار هم قرار گرفتهاند: خوانندهای در اوج، نوازندهای در آغاز، و شعری که پلی تاریخی میان گذشته و حال است.