آواز حجاز جناب دماوندی ضبط 1307
بیست و سومین اثر ضبط شده محمد فلاحی، مشهور به جناب دماوندی
این صفحه گرامافون که یکی از با کیفیت ترین و در عین حال نایاب ترین آثار جناب دماوندی می باشد، در زمستان سال 1307 خورشیدی رکورد شد. صفحه سنگی آواز حجاز نتیجه همکاری دیگری میان دو نسل مختلف از موسیقیدانان ایرانی می باشد. جناب دماوندی به نمایندگی از خوانندگان برجسته دوره ناصری، از یک سو و مرتضی خان نی داوود که از جمله شاگردان نامدار مکتب میرزا حسینقلی خان فراهانی بود.
در صفحه گرامافون حجاز که با لیبل زرد رنگ منقش به نام شرکت پلیفون رکورد تکثیر شد، جناب دماوندی شعری منسوب به قَیسِ بنِ مُلَوَّح، مشهور به مجنون لیلی را برگزیده است. همان ابیاتی که در نسخه های خطی کتاب کشکول شیخ بهایی هم دیده می شوند. آواز حجاز جناب دماوندی را میتوان یکی از آثار کمتر شنیده شده تاریخ موسیقی ایران دانست؛ صفحه ای که در آن سنت قاجاری، اندیشه عرفانی، شعر عربی و تکنیک آوازی به فرمی هنرمندانه در هم تنیدهاند. خواننده در این آواز، نه تنها مجری، بلکه مفسر معناست و آنچه میخواند، فقط نغمه نیست، بلکه تفکر و احساس است. با شنیدن دوباره این اثر، گویی صدایی از دل تاریخ برمیخیزد؛ صدایی که ما را به تأمل در خاستگاه موسیقی، درک عمیق از شعر، و فهم پیوند میان انسان و آواز دعوت می کند.
جایگاه آواز حجاز در موسیقی دستگاهی ایران
حجاز که امروز به عنوان گوشه ای از آواز ابوعطا و متعلقات دستگاه شور شناخته میشود، در سنت موسیقی قدیم ایرانی، ترکی و عربی، مقامی مستقل و کهن بوده است. در متون نظری موسیقی دوره اسلامی، از جمله در رسالات صفی الدین ارموی، فارابی و بعدها در آثار عبدالقادر مراغی، حجاز از جمله نغمههایی شمرده شده که حال و هوایی عرفانی و تأملبرانگیز دارد؛ حالتی میان اندوه و شوق، میان رهایی و دلتنگی. در موسیقی عربی نیز « مقام حجاز » از پرکاربردترین مقامات به شمار می آید و ویژگیاش فواصل خاصی است که حس آواز را به سوی نیایش سوق می دهد.
در موسیقی سنتی ایرانی، این فضا در گوشه حجازِ ابوعطا تبلور یافته است؛ جایی که مد شور، با فاصله نیمپردهای خود میان درجه دوم و سوم، نوعی حسِ پرسش و تردید را القا میکند. اما در حجاز، با جابهجایی درجات و تأکید بر درجه چهارم، حالتی شرقیتر و متأملتر پدیدار می شود. به همین دلیل است که بسیاری از خوانندگان قدیم، از جمله جناب دماوندی، در انتخاب شعر برای این گوشه، سرودههایی را برمیگزیدند که مضامین عرفانی و اخلاقی داشته باشد.
در سنت اجرای موسیقی قاجاری، حجاز معمولاً در ادامه درآمد ابوعطا میآمد و نقش پلی میان شور و بیات ترک را ایفا می کرد؛ اما جناب دماوندی با درک دقیقی از روح این آواز، آن را به صورت مستقل اجرا کرد و به آن هویتی مجزا بخشید. او با شناخت از ریشههای ایرانی و عربی این مقام، فضایی آفرید که نه تقلید از عربی بود و نه تکرار قالبهای شور؛ بلکه تلفیقی اصیل از هر دو جهان.
هنرمندانی که در ضبط آواز حجاز جناب دماوندی در سال 1307 شرکت داشتند

جناب دماوندی
خواننده

مرتضی خان نی داوود
نوازنده تار

موسی خان نی داوود
نوازنده ویولن
صفحه گرامافون حجاز جناب دماوندی؛ آوازی میان مرز سنت و تجدد
سال ۱۳۰۷ خورشیدی را میتوان نقطه بازگشت و بلوغ هنری جناب دماوندی دانست. او پس از شانزده سال، بار دیگر به استودیو بازگشت تا مجموعه نوینی را ضبط کند؛ دورهای که موسیقی ایران در حال گذار از سنت به تجدد بود. فناوری ضبط صوت از شیوههای مکانیکی به سیستمهای برقی مجهز شده بود و این تغییر بارز، کیفیت صدای خوانندگان را به شکلی قابل توجه بهبود می بخشید. استاد دماوندی در آن زمان، پنجاه و شش سال داشت؛ اگر در ضبطهای نخستین دهه ۱۲۹۰ شور و طراوت جوانی در صدایش میدرخشید، در ضبطهای دوره دوم، عمق و وقار پر رنگ تر شده بود. در واقع، او به مرحلهای از هنر آواز رسیده بود که در آن تحریر دیگر وسیلهای برای نمایش مهارت نبود، بلکه ابزاری برای بیان احساس و معنا به شمار میرفت. ضبط آواز حجاز در همان دوران انجام شد. اثری که با همکاری برادران نیداوود شکل گرفت؛ مرتضیخان با تار خود، بنیانی استوار از ردیف شور را فراهم آورد و موسیخان، با ویولن لطیف و خلاق خود، لایهای از احساس و نرمی به اثر افزود. در این دوره، ترکیب تار و ویولن، صدایی تازه در موسیقی ایران پدید آورد که میان سنت و مدرنیته تعادل برقرار میکرد.
بازگشت جناب دماوندی به استودیو در این سالها فقط یک رخداد موسیقایی نبود، بلکه بازتابی از تحول فرهنگی و اجتماعی ایران بود. کشور در آغاز دوران پهلوی، در مسیر نوسازی قرار داشت؛ مدارس موسیقی، کنسرتها و برنامههای عمومی رو به گسترش بودند و موسیقی از فضای درباری به سمت جامعه مدرن در حرکت بود. در چنین فضایی، صدای شادروان دماوندی با پیشینه قاجاری خود، همچون پلی میان دو سلسله عمل میکرد؛ صدایی که ریشه در سنت داشت اما به روشنی از تغییر زمانه آگاه بود. او با اجرای آواز حجاز، بار دیگر نشان داد که آواز ایرانی تنها روایت احساس نیست، بلکه نوعی مستند فرهنگی است؛ اثری که در آن تاریخ، فلسفه، شعر و صدا تار و پود فرشی خوش نقش و نگار را بافته اند. انتخاب شعر عربی از کشکول شیخ بهایی نیز در همین راستا معنا مییابد: نوعی بازگشت به سرچشمههای مشترک فرهنگ ما، در قالب هنری مدرن. متنی که بیانگر عرفان و حکمت است و همچنین پیوندی ژرف میان احساسات عاشقانه و اندیشه عرفانی را هویدا می سازد. انتخاب این شعر نشانه سلیقه فرهنگی و درک فلسفی او از موسیقی می باشد.
متن شعر آواز حجاز جناب دماوندی
يَقولونَ ليلي بِالعراقِ مَريضهُ
فَيا لَيتَنی کُنتُ الطَبيبَ المُداوِياً
می گويند ليلی در عراق بيمار شده
اِي کاش طبيبِ مُداواگَرَش، من بودم
آواز حجاز جناب دماوندی؛ بازگشت به ریشه های عمیق فرهنگی
با وجود گذشت یک قرن از نخستین ضبط های آواز جناب دماوندی، امروز این آثار نه فقط از حیث موسیقیایی، بلکه به عنوان اسناد زنده فرهنگی ارزشمند هستند. هر صفحه گرامافون او، صدای دورهای از تاریخ است؛ دورهای که موسیقی از دربار به استودیو رفت و از استودیو به خانهها رسید. استخراج اشعار خوانده شده و پالایش صوتی صفحه آواز جناب دماوندی، توسط کیان فلاحی و همکاران جوان او، با بهرهگیری از فناوریهای بروز انجام شد. تلاشی که موجب شد تا صدای این هنرمند با کیفیتی شفاف تر و نزدیک تر به اصل آن شنیده شود. این کار نه فقط احیای یک قطعه موسیقی، بلکه احیای ریشه های فرهنگی و بازسازی حافظه شنیداری یک ملت است. شایان یادآوریست که دکلمه اشعار و توضیحاتی که در ابتدا و پایان هر قطعه شنیده می شود، صدای نتیجه این هنرمند می باشد. هنگامی که موسیقی ایرانی در معرض تکرار و سطحینگریست، بازگشت به چونین آثار عمیقی، یادآور این نکته است که اصالت در اندیشه و معنا نهفته، نه در زرق و برق صدا. استاد دماوندی، با صدایی که از دل سنت میآمد و به افق آینده مینگریست، توانست پلی بسازد میان نسلهای گوناگون. صفحه آواز حجاز جناب دماوندی، همچون یادگاری از دوران طلایی موسیقی ایرانی، هنوز طنین دارد؛ نغمهای که از دل تاریخ برمیخیزد و امروز به دل هایمان می نشیند، بی آنکه غبار زمان بر معنا و زیباییاش نشسته باشد.