آواز دشتی 1 جناب دماوندی ضبط 1291
دومین آواز ضبط شده محمد فلاحی، مشهور به جناب دماوندی
دومين آواز اجرا شده توسط جناب دماوندی در اواخر دوره قاجار و در سال 1291 خورشیدی که با همراهی تار ميرزا حسينقلی خان در روز اول ضبط آثار این هنرمند اجرا شد، آواز دشتی نام داشت که همین عنوان هم بر روی لیبل صفحات گرمافون ثبت شد.
در آواز دشتی 1، جناب دماوندی در قالب آوازی که از متعلقات دستگاه شور بهحساب ميی آيد، سرودهای از شاعر هم عصر خود، ميرزا سليمانخان شيرازی ملقب به رُکنالمُلک، متخلص به خَلَف را اجرا کرده است. انتخاب این شعر توسط خواننده نشان می دهد که او افزون بر تسلط به دایره اشعار کلاسیک فارسی و ادبیات غنی شاعران قرون پیش از خود، نگاه به روزی نسبت به شعرای معاصرش هم داشته است.
این آواز از چند جهت در تاریخ موسیقی دستگاهی ایران اهمیت ویژهای دارد. نخست، از منظر زمانهای که این ضبط در آن صورت گرفته است؛ یعنی آغازین دهههای شکلگیری صنعت ضبط صدا در ایران، هنگامی که هنوز بسیاری از هنرمندان نسبت به ورود به استودیوهای ضبط و ثبت صدای خود تردید داشتند و این اقدام را گاه در شأن هنر خود نمیدیدند. در چنین فضایی، حضور جناب دماوندی در کنار یکی از بزرگترین نوازندگان تار یعنی میرزاحسینقلیخان فراهانی، خود گواهی است بر جایگاه هنری و جسارت او در تجربه کردن عرصههای نو.
همآوایی شور و عشق در آواز دشتی 1 جناب دماوندی
از منظر دیگر، آواز دشتی به عنوان یکی از گوشههای مهم و پرکاربرد دستگاه شور، بهدلیل بار عاطفی و حالوهوای خاصی که دارد، همیشه در میان خوانندگان ایرانی جایگاهی ویژه داشته است. دشتی حالتی غمگین، محزون و در عین حال بسیار انسانی دارد و به همین دلیل همواره بستری مناسب برای بیان اشعار عاشقانه، عارفانه و اجتماعی بوده است. اجرای آواز دشتی 1 جناب دماوندی در سال ۱۲۹۱ خورشیدی، نشان از شناخت عمیق او از ظرفیتهای موسیقایی دشتی و پیوند آن با شعر منتخبش دارد.
همچنین باید به نقش میرزاحسینقلیخان فراهانی در این ضبط اشاره کرد. او از شاگردان برجسته خانواده فراهانی بود و بهعنوان یکی از مهمترین نوازندگان تار در اواخر دوره قاجار شناخته میشد. حضور چنین نوازندهای در کنار یک خواننده، نه تنها اعتبار اثر را دوچندان میکند بلکه نشان دهنده پیوند ناگسستنی میان آواز و ساز در موسیقی سنتی ایران است. در این اثر، تار بهعنوان همراهی کننده اصلی آواز، نه تنها فضای مدال و ریتمیک را فراهم میآورد بلکه با پاساژها و جواب آوازهای دقیق خود، به غنای موسیقایی اثر میافزاید.
هنرمندانی که در ضبط آواز دشتی 1 جناب دماوندی در سال 1291شرکت داشتند

جناب دماوندی
خواننده

میرزا حسینقلی خان فراهانی
نوازنده تار
آواز دشتی 1 جناب دماوندی؛ پلی میان سنت و شعر معاصر ایران
انتخاب شعر میرزا سلیمانخان شیرازی ملقب به رُکنالمُلک نیز از زاویه ای دیگر قابل توجه است. او از شاعران برجسته و البته کمتر شناخته شده دوران خود بود که با وجود مقام سیاسی و اجتماعی، نگاهی ظریف و شاعرانه به مسائل اجتماعی و انسانی داشت. اینکه جناب دماوندی به جای انتخاب اشعار پرآوازه شاعران کلاسیک مانند حافظ یا سعدی، به سروده های یک شاعر معاصر خود روی آورده، نشان از پیشگامی و جسارت او در معرفی شاعران جدید به مخاطبان دارد. این امر در دوره ای رخ میدهد که هنوز بسیاری از خوانندگان تنها به اشعار شناخته شده قدما بسنده می کردند و کمتر حاضر بودند اشعار تازه را در محافل رسمی یا ضبط های صوتی بخوانند.
فضای اجتماعی و فرهنگی آن زمان نیز خود بستر مناسبی برای درک اهمیت این ضبط بهدست می دهد. ایران در آن سالها در حال گذار از دوران قاجار به سمت دگرگونی های نوین اجتماعی بود. در چنین شرایطی، موسیقی و شعر نیز بهعنوان دو عنصر مهم فرهنگ ایرانی، با جریان های نو مواجه بودند. ضبط آثار موسیقایی، خود نشانهای از ورود ایران به جهان مدرن بود و خوانندگانی مانند جناب دماوندی نقش پیشگامی در این عرصه ایفا کردند.
متن شعر آواز دشتی 1 جناب دماوندی
براي زُلفِ تو اِي شوخ شانه لازم نيست
(پَريشِ) خاطرِ ما دام و دانه لازم نيست
بِکُش بِسوزان (تاراج کن) به يَغما بَر
براي قتل مُحبّان بهانه لازم نيست
آواز دشتی 1 جناب دماوندی؛ جسارت، نوگرایی و میراث موسیقی ایرانی
از نگاه فنی، آواز دشتی 1 جناب دماوندی در این ضبط، با آنکه از نظر کیفیت صوتی بهعلت محدودیتهای فناوری گرامافون در آن زمان نمیتواند تمام ظرایف حنجره و ساز را منتقل کند، اما همچنان بسیاری از ویژگیهای متمایز صدای او را آشکار میسازد. صدایی که با طنین گرم و بیان صادقانهاش، شنونده را به فضای حسی و عاطفی دشتی میبرد و در عین حال تسلط بینظیر او بر تحریرها و تزئینات آوازی را نشان میدهد.
یکی از جنبههای جالب این اجرا، انتخاب دستگاه شور و گوشه دشتی برای نخستین روز ضبط آثار اوست. این انتخاب میتواند چند دلیل داشته باشد: نخست، دشتی بهسبب ساختار سادهتر و آشناتر خود نسبت به برخی دستگاههای دیگر، برای شنوندگان عمومیتر جذابیت بیشتری داشته و بنابراین برای آغاز کار ضبط انتخابی مطمئن بوده است. دوم، دشتی فضایی عاطفی و بیانگر دارد که به خواننده امکان میدهد قدرت حنجره و مهارت خود را در تحریرها و فراز و فرودهای ملودیک بهخوبی نشان دهد. سوم، این انتخاب میتواند بهمنزله معرفی هنری دماوندی به شنوندگان باشد؛ یعنی انتخاب قطعهای که هم نماینده تواناییهای اوست و هم با ذائقه عمومیتر سازگار است.
از سوی دیگر، در این ضبط شاهد نوعی همآوایی تاریخی میان دو سنت هستیم: سنت کهن موسیقی ایرانی با ریشههای عمیق در قرون گذشته، و سنت نوپای ضبط و ثبت موسیقی بر روی صفحات گرامافون. جناب دماوندی و میرزاحسینقلیخان فراهانی در این نقطه تاریخی، حاملان این دو سنتاند و اثر آنها در واقع سندی شنیداری از تلاقی این دو جریان است.
این آواز همچنین گواهی است بر مهارت استاد دماوندی در تطبیق شعر با موسیقی؛ یعنی توانایی در انتخاب کلام مناسب برای دستگاه یا گوشهای خاص و اجرای آن بهگونهای که معنا و موسیقی همدیگر را تقویت کنند. این هنر در میان خوانندگان موسیقی دستگاهی ایران همواره جایگاهی ویژه داشته و یکی از شاخصه های مهم در ارزیابی مهارت یک خواننده محسوب می شود. در آواز دشتی 1 جناب دماوندی، میتوان دید که این هنرمند چگونه با استفاده از کشش های صوتی، تأکید بر واژگان کلیدی شعر، و بهرهگیری از سکوت هایی حساب شده، به شعر جان تازهای می دهد و معنای آن را برای شنونده برجسته میکند.
از منظر تاریخ ثبت موسیقی در ایران، این اثر نه فقط یک اجرا، بلکه یک سند تاریخی است. صفحات گرامافون آن دوران بهطور محدود تولید می شدند و اغلب تنها در میان قشرهای خاصی از جامعه دستبهدست میگشتند. بنابراین امروزه هر یک از این ضبط ها، حکم گنجینه ای را دارد که بخشی از میراث شنیداری و موسیقایی ایرانیان است. آواز دشتی 1 دماوندی نیز از این قاعده مستثنا نیست و در حکم قاب عکس صوتی از دوره ایست که شاید اگر ضبط نمیشد، برای همیشه از دست می رفت.
در تحلیل موسیقایی این اثر، می توان به ساختار جمله بندی های آوازی دماوندی اشاره کرد. او با تسلطی که بر دستگاه شور دارد، در هر فراز آوازی، بهگونهای حرکت میکند که ضمن حفظ اصالت گوشه اجرا شده، رنگ شخصی خود را نیز به اجرا می افزاید. تحریرهای او در این اجرا کوتاه، منسجم و پرقدرتاند و گاه با پاساژهای سریع و ریزهکاریهای لحنی همراه میشوند که نقش قدرت حنجره و تمرین های طولانی او را پر رنگ تر می کنند.
تار میرزا حسینقلی نیز در این اثر نهفقط نقش همراهیکننده بلکه نقش دیالوگکننده با آواز را دارد. هر بار که آواز به نقطه اوج یا فرود میرسد، تار با پاسخ های ملودیک خود، حالتی از گفتوگو و تعامل را ایجاد می کند. این شیوه جواب آواز دادن یکی از سنت های اصیل موسیقی ایرانی است که در این ضبط به خوبی شنیده میشود و امروز به عنوان منبعی برای پژوهشگران موسیقی دستگاهی اهمیت دارد.
همچنین لازم به یادآوری است که انتخاب دشتی بهعنوان دومین آواز ضبطشده، بیانگر نوعی تداوم و در عین حال تکامل نسبت به آواز اول دماوندی در همان روز ضبط است. او با این انتخاب، گویی می خواهد طیف گستردهای از تواناییهای خود را به شنونده نشان دهد؛ از اجرای گوشه های نرم و محزون گرفته تا گوشههای پرتحریر و پرشور. این تنوع انتخابهاست که مجموعه ضبطهای نخستین روز کاری او را ارزشمند و چند وجهی می کند.
با نگاه به جایگاه امروز این ضبط، میتوان گفت آواز دشتی 1 جناب دماوندی، فراتر از یک اجرای تاریخی به شمار می آید؛ این اثر بهمثابه پلی میان گذشته و حال موسیقی ایران زمین عمل میکند و به پژوهشگران امکان میدهد تا شیوههای اجرایی و حتی زیباشناسی موسیقی آن دوران را بازسازی کنند. از این منظر، هر ثانیه این ضبط ارزش تحلیلی و تحقیقی دارد و میتواند بخشی از قطعات گمشده پازل تاریخ موسیقی ما را تکمیل کند.
در پایان باید تأکید کرد که آواز دشتی 1 جناب دماوندی، افزون بر ارزش هنری، حامل پیامی فرهنگی نیز هست؛ پیامی از جسارت، نوگرایی و در عین حال پایبندی به اصول و سنت ها. این همان ویژگی ای است که هنرمندان بزرگ را از دیگران متمایز میکند و باعث می شود تا آثارشان دهه ها و شاید حتی سده ها بعد نیز همچنان بارها شنیده و تحلیل شود.