محمد فلاحی مشهور به جناب دماوندی

محمد در سال ۱۲۵۱ خورشیدی در قريه مامک آباد (احمدآباد امروزی)، از توابع دماوند، چشم به جهان گشود. او دومین پسر آشيخ محمد علی دماوندی، معروف به میرزای معلم، بود که در دوره قاجار به عنوان مدرس رسمی و مشاور برجسته شناخته می‌شد. پدرش در زمان فتحعلی شاه به دارالخلافه راه یافت و در دوره محمدشاه به پیشرفت‌های چشمگیری دست یافت، تا جایی که نامش در کتاب “تاریخ منتظم ناصری” ثبت شد. میرزای معلم از مشاوران امیرکبیر بود و در فتح هرات، نقش مهمی در تنظیم اسناد و نامه‌نگاری‌های لشکر داشت.

محمد تحصیلات ابتدایی را نزد پدر آغاز کرد و سپس همراه برادر بزرگ‌ترش به مدرسه عالی صدر تهران رفت. در همین مدرسه با سید جعفر لاهیجی، نخستین استاد آواز خود، آشنا شد. او در خندق‌های اطراف پایتخت تمرین می‌کرد و با پشتکار، صدای ناپخته اما مستعدش را پرورش داد. به پیشنهاد استادش به اصفهان سفر کرد و نزد سید عبدالرحیم اصفهانی، از اساتید برجسته موسیقی سنتی، مراحل پیشرفته آواز را آموخت. صدای گرم و تکنیک قوی او بعدها او را به یکی از خوانندگان برجسته زمان خود تبدیل کرد.

در جوانی برای تأمین مالی به وزارت قورخانه پیوست و در آنجا با حاج علی‌قلی‌خان بختیاری آشنا شد. حضور در عمارت سردار اسعد بختیاری، که مرکز تجمع روشنفکران دوره ناصری بود، دیدگاهش را به جامعه دگرگون کرد. اجراهای متعدد آوازش شهرتی فراگیر برایش به ارمغان آورد و در سال ۱۲۷۴ خورشیدی، ناصرالدین شاه به او لقب “جناب” داد. از آن پس، شیخ محمد جناب دماوندی در مراسم ملی و مذهبی در شهرهای مختلف آواز خواند و صدایش به نمادی از هنر و فرهنگ آن دوره بدل شد. او در اردیبهشت ۱۲۷۵ شاهد ترور ناصرالدین شاه بود و پس از آن برای مدتی به زادگاهش بازگشت و با دختر عمویش، صغری‌خانم، ازدواج کرد؛ پیوندی که ۷۷ سال دوام آورد.

 

محمد فلاحی جناب دماوندی در پیری

در جریان انقلاب مشروطه، جناب در کنار سردار اسعد و مجاهدین برای آزادی تهران جنگید. پس از فتح تهران در سال ۱۲۸۸، در سال ۱۲۸۹ به عنوان بازرس تام‌الاختیار به مازندران اعزام شد. در سال ۱۲۹۱ با دعوت شرکت گرامافون، ۱۹ اثر از او ضبط شد که برخی در جنگ جهانی اول از بین رفتند. آواز ابوعطایش در دوره پهلوی مورد علاقه رضاشاه قرار گرفت و او به شاگردانی چون اقبال آذر و قمرالملوک وزیری تکنیک‌های آوازی آموخت. جناب همچنین کنسرت‌هایی برای امور خیریه برگزار کرد، از جمله برای ساخت مدارس، بیمارستان‌ها و کمک به نیازمندان.

در زادگاهش نیز خدمات بسیاری انجام داد؛ از اهدای زمین برای ساخت مدرسه در احمدآباد تا ساخت حمام، جاده و حسینه. او تا پایان عمر به فعالیت‌های اجتماعی و هنری ادامه داد و در ۲۳ خرداد ۱۳۵۲ در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت. جناب دماوندی با صدای بی‌نظیر، شجاعت در مبارزات مشروطه و تعهد به مردم، میراثی ماندگار از خود بر جای گذاشت که همچنان الهام‌بخش است.