آواز اجرای خصوصی جناب دماوندی ضبط 1332
سی و دومین اثر ضبط شده محمد فلاحی، مشهور به جناب دماوندی
آخرين آواز به یادگار مانده از جناب دماوندی، در سال 1332 خورشيدی و طی یک میهمانی خصوصی که با حضور جمعی از موسيقيدانان وقت، مانند سيد حسين طاهرزاده، ابوالحسنصبا، حسين قوامی، سليمان امير قاسمی، نورعلی خان برومند، غلامرضا مرشد ورزنده و ديگر هنرمندان برجسته آن دوره بر روی يک صفحه آلومينيومی ماندگار گرديد.
اين مدل از صفحات که در اوایل دوره پهلوی دوم به ايران وارد می شدند، دارای ظرفيت و زمان ضبط صدای بيشتری نسبت به نمونه های پیشین بودند. به همين دليل، آواز اجرای خصوصی جناب دماوندی که فقط يک نسخه از آن وجود دارد، طولانی ترين اثر برجای مانده از این هنرمند به حساب می آيد. صدای تشويق حاضران در ميهمانی که هنگام اوج گيری صدای خواننده شنيده می شود، از نکات جالب این اثر است.
آن روز جناب دماوندی شعر مشهوری از مولوی را انتخاب کرد تا در سن هشتاد و يک سالگی با همراهی سنتور رضاخان ورزنده و سه تار نورعلی خان برومند، اثری زيبا در دستگاه بيات ترک خلق شود. شايان ذکرست که در آن ميهمانی، حسين طاهرزاده آواز خواند و صدايش بر روی ديگري از اين صفحه ضبط شد تا بتوان نتيجه گرفت که اين اثر، شاهدی زنده بر دوستي ريشه دار آن دو خواننده برجسته آواز سنتی ايرانی است.
صفحه اجرای خصوصی جناب دماوندی؛ آواز در 81 سالگی
در تاریخ موسیقی ایران، گاه لحظههایی وجود دارد که نه در تالارهای رسمی، بلکه در خانههایی کوچک و در حضور جمعی اندک شکل میگیرند، اما اثرشان تا دههها باقی میماند. یکی از آن لحظهها، روز ضبط آواز جناب دماوندی در سال ۱۳۳۲ خورشیدی است؛ روزی که شاید هیچکس از حاضرانش نمیدانست آخرین بار است که صدای این استاد بر صفحه گرامافون ثبت میشود و برای آیندگان باقی میماند.
جناب دماوندی در آن زمان ۸۱ سال داشت، اما در نغمهاش هنوز طراوت جوانی، استواری نفس و آن شفافیت پرطنینی شنیده میشد که از او در دوران قاجار چهرهای یگانه ساخته بود. مجلس یاد شده در خانه ای قدیمی در حوالی خیابان لالهزار برگزار شد؛ محفل کوچکی از دوستداران موسیقی ایرانی که هنوز به رسم استادان قدیم، گرد هم میآمدند تا بیهیچ تعارف و تشریفاتی، از صدای یکدیگر لذت ببرند. این استمرار در ارتباط، نشان از روحی جوان و ذهنی پویا داشت. دماوندی نه تنها از تحولات زمانه نمیگریخت، بلکه میکوشید جوهر سنت را در ظرفهای تازه حفظ کند. او از نخستین هنرمندانی بود که در دورهی پهلوی دوم نیز با نسل جوان نشست و برخاست داشت، به گفتوگو با آنان پرداخت و از تجربهی سالیان دراز خود برای آموزش بهره گرفت.
صفحه اجرای خصوصی؛ یادگاری از گردهمایی هنرمندان دوره پهلوی
در آن مجلس، جمعی از نامآوران موسیقی ایران حضور داشتند: حسین طاهرزاده، ابوالحسن صبا، حسین قوامی، سلیمان امیرقاسمی، نورعلیخان برومند، غلامرضا ورزنده و چند هنرمند دیگر که هر یک خود از ارکان موسیقی آن زمان بودند. حضور این نامها، تنها نشانه احترام به جناب دماوندی نبود؛ بلکه یادآور پیوندی عمیق میان نسلهای گوناگون موسیقی بود. دماوندی که نخستین صفحاتش را در دوران قاجار و با میرزا حسینقلیخان فراهانی ضبط کرده بود، اکنون در میانه عصر پهلوی دوم، در کنار شاگردان همان استادان نشسته بود. او خود شاهدی زنده و حلقه اتصال میان سه دوره از موسیقی ایران بود: عصر استادان قدیم (همچون میرزا حسینقلی و اسماعیلزاده)، دوره میانه نیداوود و درویشخان، و دوران نوینی که با نامهایی چون صبا و برومند می درخشید.
مجلس آن روز حال و هوایی خاص داشت. نه برنامه ای رسمی بود و نه قصد انتشار یا نمایش عمومی داشتند. قرار بود شبی باشد برای مرور خاطرات، گفتوگو درباره موسیقی، و شنیدن صدای خوانندگانی پیشکسوت که برای سال ها نماد اصالت بودند. در میانه گفتگوها، یکی از حاضرین که دستگاه ضبط آلومینیومی تازهای را به تازگی از آلمان آورده بود، به جمع نشان داد. این دستگاه از صفحات آلومینیومی نازکی استفاده میکرد که با سوزن فولادی، صدا را مستقیم بر روی سطح فلز حک میکرد و نسبت به صفحات مومی یا سنگی گذشته، کیفیت و ظرفیت بیشتری داشت.
صفحه اجرای خصوصی جناب دماوندی؛ آیینه بیداری و تداوم موسیقی ایرانی
صفحهی آلومینیومی ۱۳۳۲ سندی مهم است و نشانهای از تداوم فرهنگی که در میان تمام تغییرات تاریخی، هنوز زنده مانده. در آن شب، جمعی از بزرگان موسیقی ایران گرد آمدند تا نه صرفاً شاهد آواز مردی سالخورده، بلکه ناظر بر تداوم روح موسیقی ایرانی باشند. از خلال صدای تشویقها، از نفسهای بریده شنوندگان، از طنین سنتور ورزنده و سهتار برومند، میتوان دریافت که این مجلس در واقع آیینی برای پاسداشت یک عمر تلاش و عشق بود. دماوندی با انتخاب شعر مولوی، گویی میخواست بگوید که «خواب» در کار او معنا ندارد. او حتی در خاموشی و سکوت نیز بیدار بود؛ بیداری ای که نه فقط در صدا، بلکه در اندیشه و تربیت شاگردانش تداوم یافت.
هنرمندانی که در ضبط آواز اجرای خصوصی جناب دماوندی در سال 1332 شرکت داشتند

جناب دماوندی
خواننده

رضاخان ورزنده
نوازنده سنتور

نورعلی خان برومند
نوازنده سه تار


متن شعر آواز اجرای خصوصی جناب دماوندی
چَشم اگر خفت، چَشم همه دنيا هم خُفت
گمان مَبَر، گمان مَبَر
گرچه مَستم ولي از همه هوشيارترم
چَشم اگر خُفته ببيني، مشو حيران اِي دل
گمان مَبَر
چَشم اگر خُفته ببيني، مَشو حِيران اِي دل
گرچه خُفته ام ولي از همه بيدارترم
من به هر جمعيتي نالان شدم
جُفت بدحالان و خوش حالان شدم
هرکسي از ظَنِّ خود شد يار من
از درون من نَجُست، اَسرار من
یک قرن زندگی جناب دماوندی؛ پلی میان دوران مختلف موسیقی ایرانی
امروز، بیش از هفتاد سال از آن روز گذشته است. صفحه آلومینیومی ۱۳۳۲، اگرچه در گذر زمان رنگ باخته و خشدار شده، اما هنوز میتوان در پس صدای فلز، گرمای حنجرهی انسانی را شنید که در طول عمر خود از هیچ دوره ای جدا نماند. استاد دماوندی در هشتاد و یک سالگی، همان روح آزاد و جستجوگر دوران جوانی اش را داشت؛ روحی که از درویشخان تا برومند، از فراهانی تا صبا، در همه جاری بود. پس از آن روز دیگر صدای جناب دماوندی بر صفحهای ثبت نشد؛ گویی او، همان اجرا را وداعی آگاهانه می دانست. آن آواز نه پایان، که نقطه تلاقی سه نسل موسیقی ایرانی بود. امروز وقتی پژوهشگران از « آخرین آواز جناب دماوندی » سخن میگویند، بیش از آنکه از یک اثر صوتی یاد کنند، از روحی حرف میزنند که در میان نغمهها جاودانه شد.
شادروان دماوندی سرانجام در خردادماه سال ۱۳۵۱ خورشیدی چشم از جهان فروبست؛ بدون هیاهو، بی آنکه مراسمی رسمی و دولتی برایش برپا شود. اما یاد او در میان شاگردان و دوستداران موسیقی ایران باقی ماند. آخرین اثر ضبط شده اش در آن مجلس خصوصی سال ۱۳۳۲، اکنون همچون گنجینهای بیبدیل در تاریخ موسیقی ایران شناخته میشود، گواهی صوتی از هنرمندی که بیش از شصت سال از عمر خود را وقف آواز کرد تا پلی میان دوره های گوناگون فرهنگ آوازی ایران ساخته شود.