آواز شور 2 جناب دماوندی ضبط 1291
هفدهمین اثر ضبط شده محمد فلاحی، مشهور به جناب دماوندی
دومين و آخرين همکاری جناب با ميرزا اسداله خان اتابکی در مقام نوازنده تار، آوازی در دستگاه شور بود. قطعه ای که جناب دماوندی، بيت اولش را از ميان آثار وحشی بافقی انتخاب کرد و بيت دومش را از ميان سرودههای اديب نيشابوری برگزيد. موضوعي که نشان دهنده تسلط خواننده بر دايره گستردهای از آثار شاعران ايران زمين است.
پس از پایان این دوره ضبط، این دو دوست قدیمی چند سال با یکدیگر در تشکیلات سردار اسعد بختیاری همکار بودند. میرزا اسدالله خان ریاست دفتر جعفر قلی خان بختیاری مشهور به سردار اسعد سوم را عهده دار بود و جناب دماوندی هم از مشاوران مالی و حقوقی خانواده بختیاری به شمار می آمد. این دو موسیقیدان، در طول سفرهای بسیاری که همراه با سردار اسعد به شهرهایی نظیر اصفهان، خراسان، کرمان و … داشتند، کنسرت های خیریه مختلفی را به منظور ساخت بهداری، مدرسه، تقویت قشون نظامی یا کمک به بینوایان اجرا کردند. یکی از مشهورترین اجراهای مشترک جناب دماوندی و میرزا اسدالله خان اتابکی که در سال 1297 خورشیدی روی صحنه رفت، کنسرت نمایش رستاخیز شهریاران ایران، سروده شاعر روشنفکر، میرزاده عشقی بود.
آواز شور 2 جناب دماوندی؛ یادگار حلقه روشنفکران دوره ناصری
میرزا اسدالله خان اتابکی و جناب دماوندی سال ها با یکدیگر آشنا بودند. رفاقت دیرینه آنان به دورانی باز می گشت که هر دو در تشکیلات سردار اسعد دوم، حاج علی قلی خان بختیاری فعالیت داشتند. عارف قزوینی، میرزاده عشقی، عبدالحسین خان شیخ الملک، میرزا حسینقلی خان فراهانی، میرزا حسین خان اسماعیل زاده، شیخ الرئیس افسر، صاحب نسق، حسین طاهرزاده، جهانگیر مراد میرزا، دکتر احیاء الملک، مستوفی الممالک، محمد علی فروغی و بسیاری از چهره های برجسته هنری یا سیاسی آن دوران از جمله دایره آشنایان و دوستان مشترک آنان بودند. شاید بتوان این گونه تصور کرد که آنان گروهی از روشنفکران دوره ناصری بودند که هرکدام در زمینه ای خاص مهارت داشتند و در مراسم گوناگون فرهنگی و هنری گردهم می آمدند. حلقه ای که نقطه اشتراک آن را می توان در عمارت حاج علی قلی خان بختیاری، فاتح تهران در انقلاب مشروطه دانست. در هر صورت برخی از همین نسل پیشرو در دوره ناصری و مظفری بودند که در سال های آخر سلسله قاجار اقدامات مهمی را در زمینه های گوناگون و در راستای ایجاد تغییرات بنیادین و زیرساختی در کشور انجام دادند. صفحه شور 2 جناب دماوندی نیز نمونه ای از همین اقدامات است.
ضبط این آواز توسط استاد دماوندی در سال 1291 نشان دهنده شهرت این هنرمند در آن دوره است. چرا که در آن سال، نخستین مرتبه ای بود که شرکتی معتبر نظیر کمپانی گرامافون اقدام به ضبط آثاری از هنرمندان ایرانی در ایران می کرد. پیشتر و چند سال قبل از آن تعداد معدودی از هنرمندان، نظیر میرزا حسینقلی خان اقدام به ضبط آثاری در خارج از ایران کرده بودند، اما این سری اولین بار بود که از هنرمندان کشور اثاری صوتی بر روی صفحات گرامافون ضبط می شد. بنابراین انتخاب افراد در دو قالب اصلی هنرمندان درباری و موسیقیدانانی که از نظر هنری در تراز بالایی قرار داشتند، انجام می گرفت. از جناب دماوندی به دلیل دارا بودن صدایی شش دانگ و محبوبیتی مردمی که حاصل اجراهای متعددش در دوره ناصری بود، دعوت به عمل آمد. در آن دوره ضبط صدا برقی نبود و هنوز رکورد صوتی با استفاده از بوق هایی بزرگ انجام می شد. در نتیجه امکان ضبط صدای خوانندگانی محیا بود که اصطلاحاً چپ کوک می خواندند.
هنرمندانی که در ضبط آواز شور 2 جناب دماوندی در سال 1291شرکت داشتند

میرزا اسدالله خان اتابکی
نوازنده تار

جناب دماوندی
خواننده
آواز شور 2 جناب دماوندی؛ از جفای دلبر تا وفای عاشق
در میان آثار ضبط شده از جناب دماوندی، آواز شور ۲ جایگاهی ویژه دارد. این اثر، نه فقط ادامه ای بر همکاری هنرمندانه او با میرزا اسدالله خان اتابکی بلکه بازتابی از درک عمیق او از پیوند میان کلام شعر و حالت موسیقایی دستگاه شور می باشد. در این قطعه زنده یاد دماوندی، از سروده های دو شاعر مختلف وام گرفته است. بیت نخست از وحشی بافقی است، شاعر سده دهم هجری که در غزلهایش نگاهی شوریده و صادقانه به عشق دارد؛ و بیت دوم از ادیب نیشابوری، از شاعران سده سیزدهم هجری که در سرودههایش زبانی سنجیده و تأملگرانه در پیوند با مفاهیم گذر عمر و وفا به کار می برد. دماوندی با گزینش این دو بیت، در واقع پلی میان دو دوره بزرگ از تاریخ شعر فارسی می سازد: از عرفان تغزلی قرن دهم تا احساس عقلانی و تلطیف شده اواخر قاجار. همین تلفیق در محتوا و فرم، آواز شور ۲ را به یکی از نمونههای شاخص درک میان رشتهای او از شعر و موسیقی بدل کرده است.
در ظاهر، این دو بیت ادامه منطقی یکدیگرند، اما از نظر تاریخی و سبک شناسی از دو شاعر جدا میآیند. دماوندی با تلفیق آنان، معنایی تازه آفریده است؛ چنان که گویی شاعر واحدی از خلال قرون سخن گفته است. در بیت نخست از وحشی بافقی، زبان ساده و صادقانه او در توصیف عشق مجازی و رنجآلود کاملاً آشکار است:
تو گو به دلبر من اینقدر جفا نکند، جفای او همه کس میکشد، چرا نکند
در اینجا عاشق از جفای معشوق می نالد، اما ناله اش به ملامت نمی انجامد. مصراع دوم، با آوردن «چرا نکند»، نوعی تسلیم عاشقانه را نشان میدهد. عاشق، جفای دلبر را بخشی از ماهیت عشق میداند. این روحیهی دوگانه شکایت و پذیرش، از بارزترین ویژگیهای غزلهای وحشی است. او همواره میان درد و لذت، اعتراض و رضا، نوسان دارد و در نهایت به سکوتی پرمعنا میرسد. اما در بیت دوم از ادیب نیشابوری، زبان از عاطفه بیواسطه به تأملی فلسفیتر میگراید: من از جفایش نترسم، ولی از آن ترسم ، که عمر من به جفایش آنقدر وفا نکند
اینجا دیگر مسئله تنها رنج جفا نیست، بلکه بیم از کوتاهی عمر در برابر دوام آن است. شاعر، «وفا» را بهگونهای دوپهلو بهکار میبرد: هم به معنای پایداری عاشق در محبت، و هم به معنای دوام و تابآوری عمر. بدینترتیب، عشق به امری فراتر از احساس بدل می شود؛ به نوعی آزمون هستیشناسانه که در آن عاشق از فنا نمیهراسد، بلکه از ناتوانی در وفاداری به رنج عشق بیم دارد. دماوندی با کنار هم نهادن این دو بیت، گفتوگویی میان دو قرن را میآفریند: در بیت نخست، عاشق به جفا تن میدهد و در بیت دوم، به پایداری در آن میاندیشد. چنین ترکیبی، ساختاری کامل برای بیان دستگاه شور فراهم میکند؛ جایی که سوز، رضا و تأمل هم زمان حضور دارند.


متن شعر آواز شور 2 جناب دماوندی
تو گو به دلبرِ من اين قدر جَفا نکند
جَفاي او همه کس مي کُشَد، چرا نکند
من از جَفايَش نترسم، ولی از آن ترسَم
که عمرِ من به جَفايَش آن قدر وفا نکند
آواز شور 2 جناب دماوندی؛ صدای نسلی که عشق را در سکوت می خواند
آواز شور ۲ جناب دماوندی، در عین ایجاز، یکی از عمیق ترین نمونه های تلفیق معنا، صدا و اندیشه در موسیقی ایرانی است. از حیث شعر، آمیزهای از صداقت وحشی بافقی و تأمل عقلانی ادیب نیشابوری را در خود دارد. از نظر موسیقایی، با بهرهگیری از طبیعت پر احساس و در عین حال غمگین و تاثیرگذار شور، توانسته که حس رضای عاشقانه را بیهیاهو اما عمیق منتقل کند. همچنین از دیدگاه تاریخی، بخشی از نخستین تلاش های هنرمندان ایرانی برای ثبت صدا بر صفحهای جاودانه است.
در این قطعه، استاد دماوندی به جای نمایش قدرت صوت، بر تعادل میان معنا و احساس تکیه دارد. او عشق را فریاد نمیزند؛ زمزمه می کند. شکایت نمیکند و می پذیرد. و همین سادگیِ پذیرفتن است که صدای او را، پس از بیش از یک قرن، همچنان زنده نگاه داشته است. آواز شور ۲، نه تنها یادگار همکاری او با میرزا اسدالله خان اتابکی، بلکه نمادی از نگاه فرهنگی نسلی است که در آستانه تجدد، هنوز دل در گرو شعر و معنا داشت. نسلی که باور داشت جفا اگر از محبوب باشد، خود وفاست؛ و این، همان روحی است که در تار و آواز این اثر، تا امروز طنین دارد.