آواز شوشتری جناب دماوندی ضبط 1291
سیزدهمین اثر ضبط شده محمد فلاحی، مشهور به جناب دماوندی
آخرین همکاری مشترک جناب دماوندی و میرزا حسینقلی خان فراهانی در تاریخ ۲۷ مهرماه سال ۱۲۹۱، و در واپسین روز ضبط آثار این استاد بزرگ تار، به انجام رسید. این همکاری که در قالب اجرای آواز شوشتری شکل گرفت، نه تنها یک اجرای موسیقایی عادی نبود، بلکه به عنوان یک نقطه عطف تاریخی و فرهنگی در موسیقی ایرانی شناخته میشود؛ اجرایی ماندگار که کیفیت و عمق هنری آن، نسلها پس از آن نیز مورد توجه قرار گرفت و همچنان به عنوان یک نمونه برجسته در تاریخ موسیقی ایران مطرح است.
صفحه ضبط شده این اثر، همراه با سایر صفحات مشترک این دو موسیقیدان نامدار، سالها در دستگاههای گرامافون خانگی در دسترس علاقمندان قرار داشت و در واقع، یکی از نخستین فرصتها برای شنیدن موسیقی حرفهای ایرانی در محیطهای عمومی و خصوصی بود. در دوره قاجار، قهوهخانهها به عنوان یکی از مراکز مهم گردهمایی مردم و انتقال فرهنگ موسیقایی عمل میکردند؛ این صفحات در چنین فضاهایی پخش میشد و توانستند فرهنگ موسیقی دستگاهی را فراتر از محافل درباری به میان مردم ببرند.
علاوه بر قهوهخانهها، صفحات ضبط شده این آواز در رادیو سراسری نیز به گوش عموم رسید و نسلهای مختلف شنوندگان با صدای دماوندی و نوازندگی ظریف تار میرزا حسینقلی آشنا شدند. این آثار حتی در کلاسهای خصوصی، محیطهای تخصصی آموزشی و دانشگاهی مورد استفاده قرار گرفتند و به عنوان منابع ارزشمند مطالعاتی برای پژوهشگران، اساتید موسیقی و هنرجویان، نقش مهمی در آموزش و ترویج موسیقی ایرانی ایفا کردند.
آواز شوشتری جناب دماوندی و میرزا حسینقلی خان؛ آخرین همکاری مشترک
آواز شوشتری جناب دماوندی با همراهی تار میرزا حسینقلی در بیست و هفتم مهرماه ۱۲۹۱ خورشیدی، از درخشانترین و ماندگارترین آثار موسیقی ایرانی است. این صفحه نه فقط یک اجرای برجسته هنری به شمار میآید، بلکه به سبب جایگاه ویژه اش در تاریخ ضبط صدا و نیز آخرین حضور میرزا حسینقلی خان در جلسات ضبط، به نقطه عطفی در تاریخ بدل گردیده است.
برای فهم بهتر اهمیت این اثر، باید هر دو هنرمند را بشناسیم و زمینه های اجتماعی، تاریخی و موسیقایی آن را مرور کنیم. میرزا حسینقلی خان، فرزند علی اکبر فراهانی و از خاندان پرآوازه فراهانی بود که در حدود سال 1232 خورشیدی به دنیا آمد و پس از درگذشت پدر، نزد برادرش میرزا عبدالله و پسرعمویش آقا غلامحسین فراگیری تار را ادامه داد. او از همان آغاز، استعداد و پشتکار بینظیری نشان داد و در کنار برادرش نقشی اساسی در تدوین و تثبیت ردیف موسیقی ایرانی ایفا کرد. حسینقلی خان به شیوهای خاص در نوازندگی دست یافت: مضرابهای شمرده و محکم، ریزهای صاف و سریع، جملههای پیوسته و پرهیز از انقطاعهای ناگهانی.
کلاسهای میرزا در خانهاش، واقع در خیابان عینالدوله تهران برگزار می شد. شاگردانی همچون غلامحسین درویش (درویشخان)، مرتضی نیداود، علینقی وزیری و عبدالحسین شهنازی از دل همان جلسات بیرون آمدند و بعدها مسیر موسیقی ایران را شکل دادند. همین واقعیت نشان میدهد که میرزا حسینقلی خان تنها یک نوازنده بزرگ نبود، بلکه معلمی برجسته و بنیانگذار نسلی تازه در موسیقی ایران بود. در سوی دیگر این همکاری، محمد فلاحی مشهور به جناب دماوندی قرار داشت؛ خوانندهای با صدایی نافذ و شیوهای منحصربفرد در اجرای آواز. دماوندی از نخستین خوانندگانی بود که پا به عرصه ضبط گرامافون گذاشت. تا پیش از آن، آواز ایرانی در محافل خصوصی و دربار پادشاهان شنیده میشد و هیچ اثری از آن برای آیندگان باقی نمیماند. اما با ورود دستگاههای ضبط صدا، برای نخستین بار امکان ثبت و بازتولید آواز فراهم شد. جناب دماوندی در این میدان تازه، یکی از چهرههای پیشگام بود و نامش به عنوان صدایی ماندگار بر صفحات گرامافون نشست.
همکاری این دو هنرمند در مهر ۱۲۹۱، در واپسین روز ضبط آثار جناب دماوندی، اتفاقی تاریخی است. این صفحه نه تنها بازتاب یک لحظه موسیقایی، بلکه ثبت آخرین کلام موسیقایی استادی است که قرنها باید بگذرد تا همانند او دوباره پدیدار شود.
هنرمندانی که در ضبط آواز شوشتری جناب دماوندی در سال 1291شرکت داشتند

میرزا حسینقلی خان فراهانی
نوازنده تار

جناب دماوندی
خواننده
زیباییشناسی و تحلیل فنی آواز شوشتری جناب دماوندی
شوشتری از گوشههای شاخص دستگاه همایون است؛ گوشهای با حال و هوایی تغزلی، آمیخته به اندوهی لطیف. موسیقیشناسان آن را یکی از گوشههایی میدانند که بیشترین ظرفیت را برای بیان حالات احساسی انسان در خود دارد. برای آوازخوان، اجرای شوشتری کاری دشوار است، چرا که باید در عین سادگی، عمیقترین عواطف را منتقل کرد. تحریرهای ظریف، کنترل دقیق بر شدت و ضعف صدا، و ارتباط تنگاتنگ با متن شعر، همه لازمه اجرای موفق شوشتری هستند.
در ضبط ۱۲۹۱، جناب دماوندی بهخوبی نشان داد که استاد این کار است. او با صدایی پرطنین و در عین حال آرام، به شعر جان بخشید. مهمترین ویژگی او، دقت در ادای کلمات بود. برخلاف بسیاری از خوانندگان آن زمان که گاهی در تحریرهای طولانی غرق میشدند، دماوندی بر هماهنگی ساز و آواز با رعایت قدرت انتقال حس کلام به مخاطب تاکید داشت. برای او انتقال حس درست کلام و تاثیرگذاری شعر کوتاهی که خوانده می شد، مهم بود. همین خصوصیت باعث میشود شنونده امروز، پس از گذشت بیش از یک قرن، هنوز بتواند ارتباطی مستقیم با آوازهای جناب دماوندی برقرار کند.
همراهی میرزا حسینقلی خان در صفحه آواز شوشتری، به آواز عمق بیشتری بخشید. او نه صرفاً همراهیکننده، بلکه شریک گفتوگوی موسیقایی دماوندی بود. در لحظاتی، تار او هجای شعر را بازتاب میدهد؛ گویی همان کلمه را به زبان موسیقی تکرار میکند. در لحظاتی دیگر، پاسخی مستقل اما هماهنگ به آواز میدهد؛ پاسخی که فضای جدیدی میگشاید و آواز را به سمت دیگری هدایت میکند. این تعامل میان ساز و آواز، جوهره موسیقی ایرانی است و در این صفحه به اوج خود رسیده است.
از لحاظ فنی، مضرابهای میرزا حسینقلی استوار و شمردهاند. او به ندرت از انقطاع و فاصلههای منفصل استفاده میکند. جملههایش همچون ریسمانی پیوسته، ساختار آواز را حمایت میکنند. ریزهای سریع و خوشطنین او به مثابه نگینهایی هستند که در متن آواز میدرخشند. همین ویژگیهاست که موجب میشود شنونده حس کند تار و آواز در یک بستر مشترک جریان دارند و از هم جداییناپذیرند. این ویژگیها نشان میدهند که همکاری جناب دماوندی و میرزا حسینقلی خان فراهانی، نمونهای از یک «دیالوگ هنری» اصیل است؛ دیالوگی که در آن هیچیک بر دیگری غلبه ندارد، بلکه هر دو در خدمت بیان مشترکاند.
آواز شوشتری جناب دماوندی؛ میراث ماندگار موسیقی ایران
اما اهمیت این صفحه تنها به جنبههای موسیقایی محدود نمیشود. این ضبط سندی تاریخی است که فضای اجتماعی و فرهنگی ایران در سالهای پایانی سلطنت احمدشاه قاجار را بازتاب میدهد. ایران آن زمان در حال تجربه گذار از سنت به تجدد بود. انقلاب مشروطه، ظهور روزنامهها، ورود فناوریهای نو مانند تلگراف و عکاسی، و حالا گرامافون، همه نشانههایی از تغییر بودند. در چنین فضایی، موسیقی نیز ناگزیر دگرگون شد.
پیش از ورود گرامافون، موسیقی ایرانی عمدتاً در دربار یا خانههای اعیان جریان داشت. شنونده محدود بود و آثار هنرمندان تنها در حافظه شاگردان و اهل مجلس باقی میماند. اما گرامافون این محدودیت را شکست. حالا هرکسی میتوانست صفحهای بخرد و آواز یا سازی را بارها و بارها بشنود. این تغییر بنیادین، موسیقی را از محافل خصوصی به عرصه عمومی آورد و آن را به بخشی از زندگی روزمره مردم بدل ساخت.
آواز شوشتری جناب دماوندی با همراهی تار میرزا حسینقلی خان، یکی از اولین نمونههای این دگرگونی است. صفحهای که نه فقط در تهران، بلکه در شهرهای دیگر ایران و حتی در میان مهاجران ایرانی در هند و قفقاز شنیده شد. این اثر نمادی است از لحظهای که موسیقی ایرانی وارد عصر مدرن شد. از سوی دیگر، این ضبط ارزش نمادین خاصی دارد، چرا که آخرین حضور میرزا حسینقلی در جلسات ضبط بود. چند سال بعد او در تهران درگذشت و دیگر هرگز فرصتی برای ثبت صدای تارش پیدا نکرد. بدین ترتیب، این صفحه نوعی «وصیت موسیقایی» اوست؛ یادگاری که برای آیندگان باقی گذاشت.
شاگردان او، همچون وزیری و نیداوود، بعدها همین میراث را ادامه دادند. وزیری با آوردن نظریههای نو و تاسیس مدرسه موسیقی، راهی تازه در پیش گرفت. نیداوود نیز با قطعات جاودانهاش، روح همان مکتب را زنده نگه داشت. همه اینها نشان میدهد که آواز شوشتری دماوندی با تار حسینقلی، حلقهای مهم در زنجیره انتقال موسیقی ایرانی است.
امروز، شنیدن این ضبط برای هر علاقهمند به موسیقی ایرانی، تجربهای یگانه است. صدای دماوندی و تار حسینقلی، شنونده را به سفری در زمان میبرد: سفری به تهران قاجاری، به مجلسی در واپسین روز مهرماه ۱۲۹۱، جایی که دو هنرمند بزرگ کنار هم نشستند و نغمهای آفریدند که یک قرن بعد همچنان زنده است.
ویژگی ماندگار آواز شوشتری جناب دماوندی با تار میرزا حسینقلی خان نه تنها در دقت و ظرافت آوازخوانی دماوندی، بلکه در همراهی هنرمندانه و استادانه تار میرزا حسینقلی بود. هر دو هنرمند با هماهنگی و همدلی بینظیر، توانستند جملات موسیقایی را به گونهای اجرا کنند که هم حس و حال گوشه شوشتری را منتقل کند و هم زیبایی ذاتی ردیف موسیقی ایرانی را به نمایش بگذارد. این ضبط تاریخی، از نظر موسیقایی یک نمونه کلاسیک و معیار برای نسلهای بعد شد و تا امروز، مرجع ارزشمندی برای تحلیل سبکها، تکنیکها و شیوههای نوازندگی و آوازخوانی در موسیقی سنتی ایرانی به شمار میرود.